مدیریت امور پردیس های استان کردستان

به همت امور فرهنگی پردیس بنت الهدی صدر سنندج با همکاری کانون شعر و ادب برگزار شد؛

کارگاه نقد کتاب" بار هستی "

به گزارش روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان کردستان؛ کارگاه نقد کتاب" بار هستی " از میلان کوندرا با حضور معاون آموزشی پردیس بنت الهدی صدر سنندج و مدرسی دکتر محمد یعقوبی عضو هیئت علمی دانشگاه سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در سالن جلسات مدیریت استانی به همت امور فرهنگی پردیس بنت‌الهدی صدر سنندج با همکاری کانون شعر و ادب برگزار شد.

دکتر محمد یعقوبی مدرس کارگاه بیان داشت؛ واقعیت این است که درمورد کوندرا صحبت کردن کمی سخت است چرا که میلان کوندرا از­ یک سو یک نویسنده بسیار مطرح جهانی است و از سوی دیگر، موافق و مخالف‌های زیادی نیز در عرصه‌ی جهانی دارد. کوندرا نیز خود بر این امر واقف است و به‌ خاطر برخی از مواضع، همیشه  مورد عتاب و خطاب واقع شده‌ است. صحبت‌های من در اینجا دال بر این نیست که من طرفدار کوندرا هستم یا می‌خواهم برخلاف ایشان صحبت کنم. نه! من طرفدار داستان هستم، طرفدار رمان هستم و از منظر یک داستان­نویس و یک منتقد ادبی به کوندرا نگاه می‌کنم و در اینجا می‌خواهم با کمک دوستان جایگاه کوندرا را در عالم داستان­نویسی در حد بضاعت تبیین کنم.

وی ادامه داد؛ میلان کوندرا نویسنده‌ی اندیشه است. نویسنده ها را می توان در دسته بندی های صوری قرار داد. البته این جایگاه بخشی، هیچگاه به عنوان قطعیت نیست. اما میلان کوندرا  تا به امروز ثابت کرده است که بیش تر از نویسندگان دیگر به اعتبار اندیشه حرکت می‌کند. این عنصر اندیشه که با محوریت فلسفه در کارهای میلان کوندرا به چشم می‌خورد به او اعتبار خاصی بخشیده است. واقعیت امر این است که داستان­نویسی و فلسفه دو هستی جداگانه دارند، یعنی هستی فلسفه و هستی ادبیات، یگانه‌ نیست. اما باید این را قبول کنیم که با­هم تعامل دارند. یعنی اگر بخواهیم تعبیر سر راستی ارائه دهیم، فلسفه می‌گوید و حرف می زند. داستان­ نویسی نشان می‌دهد. اما هردو در حوزه‌ای قرار دارند که آن حوزه، حوزه‌ی علوم ­انسانی است. نویسنده‌ ها بدون در نظر گرفتن فلسفه و عنایت به سایر علوم دست خالی برمی‌گردند چرا که داستان­ نویسی و رمان بیش از هر پدیده‌ی دیگری پشت اش به  زندگی است و زندگی مشحون از همه است. من دفعه‌ی قبل نیز گفتم که اگر بین داستان­ نویسی و شعر بخواهیم ممیزه ای قائل شویم، شعر رجعت به مرکز دارد و داستان­ نویسی رجعت به بیرون. داستان­ نویس همیشه درحال کشتی گرفتن با زندگی است و زندگی بیشترین ضربان خودش را در همه‌ی حیات جاری و ساری می‌کند.